سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دست نوشـته
قالب وبلاگ

بیا وقتی برای عشق هورا می کشد احساس، به روی اجتماع بغض حسرت، گاز اشک آور باندازیم.

بیا با خود باندیشیم اگر یک روز تمام جاده های عشق را بستند، اگر یک سال چندین فصل برف بی کسی بارید، اگر یک روز نرگس در کنار چشمه غیبش زد، اگر یک شب شقایق مرد، تکلیف دل ما چیست؟

و من احساس سرخی میکنم چندی است و من از چند شبنم پیشتر خوابم، نزول عشق را دیدم.

چرا بعضی برای عشق دل ها شان نمی لرزد؟

چرا بعضی نمی دانند که این دنیا به تار مو یک عاشق نمی ارزد؟

چرا بعضی تمام فکر شان ذکر است و در آن ذکر هم، یاد خدا خالی است و گویی میوه ی اخلاص شان کال است.

چرا شغل شریف و رایج این عصر رجالی است؟

چرا در اقتصاد راکد احساس این مکاره بازاران صداقت هم دلالی است؟

کاش می شد لحظه ای پرواز کرد، حرفهای تازه را آغاز کرد.

کاش می شد خالی از تشویش بود، برگ سبزی تحفه ی درویش بود.

کاش تا دل می گرفت و می شکست، عشق می آمد کنارش می نشست.

کاش با هر دل، دلی پیوند داشت، هر نگاهی یک سبد لبخند داشت.

کاشکی لبخندها پایان نداشت، سفره ها تشویش آب و نان نداشت.

کاش می شد ناز را دزدید و برد، بوسه را با غنچه هایش چید و برد.

کاش دیواری میان ما نبود، بلکه می شد آن طرف تر را سرود.

کاش من هم یک قناری می شدم، در تب آواز جاری می شدم، بال در بال کبوتر می زدم، ان طرف ترها کمی سر می زدم، با پرستوها غزل خوان می شدم، پشت هر آواز پنهان می شدم.

کاش هم رنگ تبسم می شدم، در میان خنده ها گم می شدم.

آی مردم من غریبستانیم، امتداد لحظه ای بارانیم، شهر من آن سو تر از پروازهاست، در حریم آبی افسانه هاست، شهر من بوی تغزل می دهد، هر که می آید به او گل می دهد، دشت های سبز، وسعت های ناب، نسترن، نسرین، شقایق، آفتاب

باز این اطراف حالم را گرفت، لحظه ی پرواز بالم را گرفت، می روم آن سوتر را پیدا کنم، در دل آینه جایی وا کنم.


[ دوشنبه 87/11/14 ] [ 3:36 عصر ] [ پویا ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

یک انسان معمولی ولی با ارزوهای بزرگ و خواستار بهترین ها و مجد به تحقق رویاها
امکانات وب


بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 35
کل بازدیدها: 158626